جدول جو
جدول جو

معنی کاشی تراش - جستجوی لغت در جدول جو

کاشی تراش
(پَ / پِ کُ نَ دَ / دِ)
تراشندۀکاشی. آنکه کاشی را در بنائی بکار برد:
برای جدارش ز کاشی تراش
دل کان فیروزه اندر خراش.
نورالدین ظهوری (در تعریف حمام از آنندراج).
ز بنیاد و معمار کاشی تراش
مرا راز پوشیده گردیده فاش.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کاشی تراش
آنکه کاشی را تراشد و در بنایی بکار برد: (ز بنیاد معمار کاشی تراش مرا راز پوشیده گردیده فاش) (طاهر وحید)
تصویری از کاشی تراش
تصویر کاشی تراش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ تَ / تُو شِ)
کسی که شغل او قاشق تراشی و قاشق سازی است. آنکه چمچه ها را بسازد. (آنندراج) :
چه گویم از آن یار قاشق تراش
ندیدم که قاشق بسوزد چو آش.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(غَ قَ / قِ گَ تَ / تِ)
مخفف رأی تراشنده. رأی ساز. در اصطلاح انتخابات، کسی را گویند که با نظر خصوصی و اعمال نفوذ بنفع یک یا چند تن نامزد انتخابات از هر راه ممکن رأی دست و پا کند
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاشی تراشی
تصویر کاشی تراشی
شغل و عمل کاشی تراش، محل کاشی تراش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاشق تراش
تصویر قاشق تراش
آنکه قاشق سازد کسی که چمچمه و معلقه سازد
فرهنگ لغت هوشیار